چهارشنبه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۵

کارتون

این قضیّۀ کارتونی که توی "ایران جمعه" گذاشته شد و این همه سر و صدا بخاطرش به راه افتاد، خیلی من رو به فکر انداخت.ا
چیزهایی که ذهنم رو مشغول کرده این ها هستند:ا
ا
چرا همچین چیزی چاپ شد؟ اصلاً چرا این جور حرف زدن مُد شده؟ اون بنده خدایی که (مانا نیستانی) این کارتون رو کشیده گناهی نداره. این چیزیه که بین مردم، حدّاقل تهرانی که من زندگی می کردم، خیلی رواج داشت و همونطور که واضحه این قصّه مال الآن نیست. بلکه اشتباه و غلطی است که هر روز مرتکب می شیم. چرا این همه جوک برای ترک ها و لرها و اصفهانی ها و جنوبی ها و ... می گن، در حالیکه اگه مثل من فقط چند روز پیش اینها باشید می پرسید چرا برای ما ها جوک کسی نمی سازه، مگه چه فرقی داره؟ پس چرا برامون عادّی شده که برای یه لبخند کوچولو حاضریم به آدم های دیگه متلک بندازیم؟ این حرف رو به خودم هم می گم. چرا برای خنده، گفتن هر چیزی جایزه؟ا
ا
این همه واکنش برای چیه؟ آیا واقعاً درد این آدمهایی که به خیابون ها ریختن، این کارتونه؟ به قول دوستان این یه سوء استفاده است. قبول دارم که هستند آدم هایی که دنبال فرصت برای ماهی گرفتن از آب گل آلود هستند. ولی فکر نمی کنید که این مردم و همین طور مردم خیلی از نقاط دیگر ایران، خیلی مشکل و بدبختی دارن، که با آمدن هر کسی بر مسند امور هیچ تغییر درست و حسابی و پیشرفت خوبی صورت نمی گیره، و مردم ناراضی هستند؟ا
ا
قضیّۀ جدایی آذربایجان چیه؟ این حرکت وقتی جلوتر می ره که مردم اونجا یا هر جای دیگه ناراضی تر بشن. حواس اونهایی که کارها دستشونه جمع باشه، با زور کاری پیش نمی ره، یه کم به جای فکر به میزتون به داد مردم برسید.ا