سه‌شنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۵

باختن

یه زمانی از باختن می ترسیدم، دوست نداشتم. ولی الان ...ا
ا
مست از خواب برانگيختمش
دست در زلف كج آويختمش
جام آن بوسه كه مي سوخت مرا
تا لب آوردمش و ريختمش ا
ا
ه.ا. سایه