چهارشنبه، دی ۲۷، ۱۳۸۵

شبنم فانی

نوشتم من صدایت را؛ که آرامی، به شیوایی
صدای دل نشینت را؛ به آوایی اهورایی

به یک بانگ بلندی باز، برگشتی به این جانب
به یک آه ظریفی؛ آه، رو کردی به ویرانی

پریدم تا رسد دستم؛ دویدی تا که برخیزم
بگو با این دل شیدا، چه ها کردی که خندانی؟

کجا بودی که رقصانی؟ کجا هستم که گریانم؟
نمین کن جام امّیدم؛ الا ای شبنم فانی