شنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۵

معنی

در ادامۀ حرف دیروز قسمتی از داستان " امتحان کردن پادشاه آن دو غلام را که نو خریده بود" که در مورد ظاهر و باطن آدمهاست رو می نویسم:ا

پس بدان که صورتِ خوبِ نکو
با خصال بد، نَیَرزد یک تسو (تسو: مقدار چهار جو)ا

وَر بُوَد صورت حقیر و ناپذیر
چون بُوَد خُلقش نکو در پاش میر

چند بازی عشق با نقش سبو
بگذر از نقش سبو و آب جو

چند باشی عاشق صورت بگوی
طالب معنی شو و معنی بجوی

صورت ظاهر فنا گردد، بِدان
عالَم معنی بماند جاودان

صورتش دیدی ز معنی غافلی
از صدف دُر را گزین گر عاقلی

این صدف های قَوالب در جهان (قلب: بدل، دروغین)ا
گرچه جمله زنده اند از بحر جان

لیک اندر هر صدف نَبوَد گهر
چشم بگشا در دل هر یک نگر

کآن چه دارد وین چه دارد میگزین
زآن که کمیابست آن دُرّ ثمین

1 Comments:

At ۷:۳۹ قبل‌ازظهر, Anonymous ناشناس said...

سلام.
ممنونم.
ان شاء ا... شما رو هم خدا بی رسن توی چاه نگه داره!

 

ارسال یک نظر

<< Home