رجب
وز سوختگان ره گرمي و طلب بيند
گر سجده كنان آيد در امن و امان آيد
ور بيادبي آرد سيلي و ادب بيند
حكمي كه كند يزدان راضي بود و شادان
ور سر كشد از سلطان در حلق كنب بيند
گر درخور عشق آيد خرم چو دمشق آيد
ور دل ندهد دل را ويران چو حلب بيند
ا
در این هوا چه نفس ها پر آتش است و خوش است_____________ که بوی عود دل ماست در مشام شما